سه دوست که از زندگی کسالت آور خود خسته شده اند، تصمیم می گیرند برای پیدا کردن گنجی مدفون در کوهستان همان حوالی دست به کار شوند و ...

مارسل یک صدف سخنگوی بامزه است که با یک فیلمساز روبرو می شود و تصمیم می گیرد تا درباره سرگرمی ها و عادت های روزانه خود با او صحبت کند و ...

داستان سریال در مورد کارآگاهی به نام "تری سیاتل" است که باید در هر قسمت همراه با یک ستاره مهمان جدید همکاری کرده تا معمای یک قتل را حل کند. اما نکته جالب در این مجموعه این است که مهمانان هر قسمت هیچگونه اطلاعی از نحوه قتل و یا قاتل در اختیار نداشته و باید مسیر خود را در طول حل پرونده به صورت بداهه پیدا کنند و ...

کیتی به همراه خانواده عجیب و غریب خود عازم یک سفر جاده ای پر ماجرا می شود. در راه، آنها با ربات های بسیار خطرناکی روبرو می شوند که سعی دارند همه انسان ها را از بین ببرند. اکنون کیتی و خانواده اش تلاش می کنند تا برای نجات کره زمین با آنها مبارزه کنند و ...

این فیلم مستند جذاب و تماشایی، تجربه پدر بودن در دوران معاصر را مورد بررسی قرار می‌دهد و پدرها را به توجه هر چه بیشتر به فرزندانشان فرامی‌خواند. در این فیلم، چهره‌های مطرح صنعت فیلمسازی هالیوود، تجربیات خود را در این زمینه با بینندگان به اشتراک می‌گذارند و...

بروس وین نه تنها باید با خلافکاران شهرش به مبارزه بپردازد ، بلکه همچنین باید از پس مسئولیت بزرگ کردن فرزندخوانده‌اش بر بیاید...

یک مامور اف بی آی و یک کاراگاه پلیس بین الملل رد یک تیم شعبده باز را می گیرند. تیمی که در یکی از اجراهایشان به یک بانک دستبرد می زنند و پول این سرقت را بین تماشاچیان پخش می کنند و ...

داستان فیلم درباره ی یک کارمند آرام است که زندگی اش به نوعی از خلال نگاتیوهایی که برای مجله ی تایم ظاهر و چاپ می کند، می گذرد. زمانی که یک عکس ستایش شده، عکسی که برای چاپ شدن روی جلد آخرین نسخه ی مجله انتخاب شده است، گم می شود، والتر مجبور می شود وارد ماجراهای دنیای واقعی بشود تا عکس را پیدا کند ...

دیوید ایمز (تام کروز) دنیا را در دستانش دارد. او هر چه بخواهد دارد: مکیت یک موسسه انتشاراتی ، ثروت فراوان ، زیبایی ، یک خانه خارق عاده در منهتن و یک دوست دختر س +ک به نام جولی (کامرون دیاز). یک روز او دختری به اسم سوفیا (پنه لوپز کروز) را می بیند و ناگهان کشف می کند عشق چیست. بدبختانه رابطه رو به رشد دیوید با سوفیا، حسادت جولی را برمی آنگیزد، ظاهرا او از رابطه در واقع سرسری دیوید با خودش برداشت دیگری کرده، بنابر این دیوید را به گردش با ماشین دعوت می کند، ماشین را به جایی می کوبد، خودش می میرد . دیوید نجات می یابد اما صورتش از شکل افتاده و باید ماسکی به چهره بزند تا زخم های صورتش را بپوشاند . این حادثه باعث می شود دید او نسبت به زندگی تغییر کند .